Tuesday, February 28, 2012

انتخابات مجلس نقوی در سامرا


از ابن شمقدر منقول است روزی امام نقی (ع) تصمیم گرفتند که برای بررسی اعتبار و صحت احادیث منتسب به ایشان، مجلسی منتخب از راویان و کاتبان اصلح سامرا تشکیل بدهند
یاران از امام پرسیدند: چه کسی بجز خدا و رسولش می تواند صلاحیت نمایندگان مجلس نقوی را تشخیص دهد؟
امام فرمودند: آخوند جماعت مطمئن ترین ناظر بر انتخابات است و همانطور که شمقدر می تواند چغندر اصلح را با بو کردن تشخیص  دهد، ما روحانیون نیز شیعه اصلح را از عطر پایش تشخیص میدهیم
یاران به سجده افتادند و  گروهی بر آن شدند که این حکمت را به اسم امام نقی در کتابهای قانون مدنی ثبت کنند
ناگهان امام برآشفتند و بانگ زدند: "شیعه ما نیست آنکس که اختراعات دیگران را به نام ما ثبت کند!" یاران گفتند: پس کدامین حکیمی اولین بار آخوندی را رئیس انجمن انتخابات کرده است؟
امام نقی فرمودند: دکتر مصدق! ایشان شیخ علی مدرس تهرانی را ناظر بر انتخابات مجلس در حوزه تهران منصوب کردند تا فقط نمایندگان اصلح به مجلس راه یابند
سپس یاران همگی دست از کتابت کشیدند و جفت پا به روی پشگل شمقدر پریدند


اسکار ایرانی

حالا که اصغر آقامون اسکار را گرفته و جو اسکار هم ایرانی ها را گرفته بد نیست برای سیاستمداران ایران هم جایزه اسکار در نظر بگیریم:
اسکار بهترین کارگردانی به خمینی برای کارگردانی "سقوط یک ملت
اسکار بهترین فیلم به خامنه ای برای فیلم "از روسیه با وافور
اسکار بهترین فیلمنامه به خاتمی برای فیلم "روشنفکری با عبای شکلاتی
اسکار بهترین جلوه های تصویری به احمدی نژاد برای فیلم "هاله نور در نیویورک
اسکار بهترین فیلم مستند به جنتی برای فیلم "پارک ژوراسیک
اسکار بهترین نقش اول مرد به دکتر مصدق برای بازی در فیلم "پدر ملت غش  کرد
 اسکار بهترین نقش اول زن به مسیح علینژاد برای بازی در فیلم "این گروه فشن
اسکار بهترین کمدی به بنی صدر برای فیلم "انقلاب اسلامی در هجرت
اسکار بهترین موسیقی فیلم به مهاجرانی برای فیلم "راهپیمایی سکوت
اسکار بهترین انیمیشن به برادران لاریجانی برای کارتون "دالتون ها
 اسکار بهترین فیلم خارجی به امام نقی برای فیلم "فراموش شدگان سامرا
 

Monday, February 27, 2012

زیرکی امام نقی

روزی در دربار عباسی برای خلافت متوکل بیعت می گرفتند و امام نقی (ع) که همراه یاران در جلسه بودند, سعی داشتند با هیاهو کردن مانع بیعت گرفتن متوکل شوند. امام که دیدند نمی توانند با استدلال جلوی غصب خلافت را بگیرند, ناگهان غش فرمودند و خود را به زمین انداختند و حالت رعشه به بدن مبارکشان دادند! جمعی از شیعیان حضرت هم فریاد وااسلاما سر دادند که پدر امت را کشتند و شمشیرها به هوا خاست و متوکل متواری شد. پس از اینکه جلسه بیعت گرفتن برای متوکل بهم خورد یاران بسیار مدح زیرکی امام نقی کردند و پرسیدند: یا امام, چگونه چنین تاکتیک مبارزاتی به ذهنتان رسید؟ امام فرمودند: ما این روش غش کردن را از دکتر مصدق یاد گرفته ایم! ایشان هم هر وقت می خواستند جلسات مجلس را بر هم بزنند غش می فرمودند
صحیفه مبارزات سیاسی نقوی؛ جلد دوم

پدر ملت را کشتند

 دکتر مظفر بقایی کرمانی از اعضای موسس جبهه ملی در مصاحبه ای به تشریح تاکتیک غش کردن دکتر مصدق برای برهم زدن جلسه مجلس می پردازد
این خاطره مربوط به مجلس شانزدهم شورای ملی و کابینه تیمسار رزم آراست بعد از ترور هژیر. اعضا جبهه ملی می خواستند کابینه رای اعتماد نگیرد، اما نتونسته بودند مجلس را با خودشون همراه کنند. برای همین تصمیم می گیرند مجلس را به هم بریزند تا جلسه رای اعتماد به تاخیر بیافتد بلکه بتوانند بقیه نماینده ها را راضی کنند تا رای اعتماد ندهند
وقتی اعضای جبهه ملی نتوانسته بودند با هیاهو کردن در سخنرانی رزم آرا اخلال ایجاد کنند, دکتر مکی به دکتر مصدق پیشنهاد می کند که غش کنند! دکتر مصدق هم ناگهان غش می کند و حالت رعشه می گیرد. فردی به نام کریم پور هم خودش را از قسمت تماشاچیان به پایین می اندازد و فریاد می زند که "پدر ملت را کشتند" تا در جلسه مجلس تنفس اعلام شود

Friday, February 24, 2012

تسلط علمی امام نقی بر تاریخ

روزی اصحاب از امام نقی (ع) پرسیدند مشخصات حکومتی اسلامی چیست؟
امام فرمودند: همانا مجازات هتاکین به روحانیت در مطبوعات, ممنوع کردن مصرف و خرید و فروش مشروبات الکلی, افزودن تعطیلی رسمی روزهای عزاداری مذهبی, قطع رابطه دیپلماتیک با اسرائیل, اجازه دادن به حجاج برای زیارت مکه مکرمه, انتصاب روحانیون برای نظارت بر انتخابات و جلوگیری از روزه خواری در ماه مبارک رمضان از بارزترین مشخصات یک حکومت اسلامی است.
یاران پوزخندی زدند و با اعتماد به نفس گفتند: خودمان می دانستیم. منظورتان جمهوری اسلامی ایران است دیگر؟
امام نقی فرمودند: نُچ! ما داریم درباره گوشه ای از خدمات دولت دموکراتیک دکتر مصدق به اسلام صحبت می کنیم.
یاران امام نقی که ضایع شده بودند از این علم امام نقی نسبت به تاریخ به شگفت آمدند و بسیار مدح ایشان کردند

Thursday, February 23, 2012

خطبه ضد اسرائیلی امام نقی



روزی امام نقی (ع) در حالی که پرچم اسرائیل را آتش می زدند فرمودند: "شیعه ما نیست هر آنکس که رژیم غاصب صهیونیستی را به رسمیت بشناسد. همین ایرانیانی که کمپین هتاکی به ما را راه انداخته اند جزو اولین کشورهای منطقه بودند که سال 1328 موجودیت اسرائیل را به رسمیت شناختند. البته دولت دموکراتیک دکتر مصدق در سال 1330  کنسولگری ایران را در بیت المقدس تعطیل کرد و به همین دلیل در سفرش به مصر مورد استقبال بی نظیر مسلمانان آن کشور قرار گرفت به طوری که تا کنون به جز دکتر مصدق و دکتر احمدی نژاد هیچ مقام ایرانی دیگری نتوانسته است چنین بین مسلمانان ضد صهیونیست کشورهای عرب محبوب باشد. متاسفانه بعد از کودتای ننگین 1332 بسیاری از خدمات دکتر مصدق به اسلام از جمله قطع رابطه  با اسرائیل تا زمان پیروزی انقلاب شکوهمند اسلامی به فراموشی سپرده شد"
پس از این جمله ناگهان امام یاد فراموش شدن خودشان در بین شیعیان افتادند و زار زار گریه فرمودند و دیگر نتوانستند خطبه را تمام کنند. یاران ایشان هم خاک بر سر ریختند و تکبیرگویان شعار دادند: مرگ بر اسرائیل ... درود بر مصدق


Tuesday, February 21, 2012

مروری بر نقش مصدق در سیاست ایران


محمد مصدق یکی از سیاستمداران ایران است که کمتر بدون حب و بغض درباره اش نوشته شده است. وی دو دوره یکساله نخست وزیر بود: دوره اول که بحث ملی شدن صنعت نفت بود اتفاقا هم از طرف شاه حمایت شد و هم آمریکا، چون هیچکدام از نفوذ انگلیس راضی نبودند. ولی مصدق شروع کرد به زیاده خواهی و قدرت طلبی و از شاه خواست که وزارت جنگ را در اختیارش بگذارد! یعنی هم نخست وزیر باشد و هم وزیر جنگ. شاه هم مخالفت کرد و مصدق استعفا داد. وقتی قوام با سابقه درخشانش دوباره نخست وزیر شد تنشهای بین المللی ناشی از درگیری با انگلیس را از بین برد. اما چون فردی سکولار و دنبال جدایی دین از سیاست بود فدائیان اسلام احساس خطر کردند. از آن طرف هم توده ایها برای اینکه می دیدند آمریکا (و نه شوروی) دارد جای خالی انگلیس رو پر می کند، با مذهبیها متحد شدند و با کودتای 1331 مصدق را به شاه تحمیل کردند. اما آمریکا هم به هیچ وجه حاضر نبود در شرایط جنگ سرد به شوروی باج بدهد. برای همین یک سال بعد کودتا کرد. در کل شرایط دوران نخست وزیری مصدق هیچ شباهتی به حرکتهای دموکراسی خواهانه نداشت ولی زندگی سیاسی مصدق را هم نمی توان کاملا سیاه و سفید دید. ...

Mosaddegh's Political Life



Although Dr. Muhammad Mosaddegh was a Prime Minister of Iran during only a short period of 1951 to 1953, he has become one of the most controversial historical figures in modern Iran. While his supporters exaggerate about his role in Iran’s path to democracy, his critics unfairly blame him for treason. Mosaddegh was a Prime Minister for two short terms: During the first period which he was the leader of Oil Nationalization Movement, he was supported by both Shah and Americans, since they were not happy with Britain’s control over Iran’s oil and British influence on Iran’s politicians. 
However, the ambitious Mosaddegh lost support of Muhammad Reza Shah when he asked for control over Iran’s army as a Minister of War. Following Shah’s disagreement with Mosaddegh’s request, he resigned, and was replaced by Ahmad Ghavam who was a successful experienced politician. Ghavam could resolve international disputes caused by Iran’s political conflict with England after nationalization of oil, but faced with strong opposition from Islamists when he asked for secularization and separation of Church and State. 
On the other hand, communists were not happy to find Americans –and not Soviet Union- to gain political, economic, and military influence in Iran in the absence of England. Therefore, Islamists and communists united against Ghavam, and sent Mosaddegh back to office by a coupe which forced Shah to reinstate Mosaddegh as a Prime Minister, and even grant his request to be the Chief of Staff. However, U.S. could not let communists to gain political power during Cold War. Therefore, he was overthrown by 1953 coup planned by CIA, and his political life ended. 
I believe what was going in Iran during his administration was not anything close to democracy, and his role in modern Iran has been exaggerated, though later political events in Iran were greatly influenced from his role in the history of modern Iran.

Author: Roobah

نامه دکتر مصدق به ملکه ثریا


ملکه ثریا عزیزم، یادش بخیر آن روزی که دستت را بوسیدم  ... عجب زیبا بودی و دستت بسی نرم و لطیف بود و بوی عطر فرانسوی می داد. شبیه همان عطرهایی بود که روسپیان سوئیسی که در زمان اقامتم در بلاد فرنگ به دیدارشان می رفتم میزدند. ولی این کجا و آن کجا؟ 


چرا من که شازده قجر بودم باید نوکر شاهی دهاتی باشم؟ مگر من چه کم داشتم؟ این چه مملکتی است که وارث تاج و تخت قاجار فقط دست بوس باشد و محمد رضا همه کاره شود و حالش را ببرد؟


ثریا عزیزم، همان بوسه ای که آنروز در دربار اشغالی بر دستت زدم مرا واداشت که به مبارزه با دیکتاتوری محمد رضا پهلوی بپردازم. آرزو داشتم که زودتر انقلاب می شد تا بتوانم شاه یا رئیس جمهور بشوم و تو دوباره ملکه شوی؛ البته این بار ملکه من. حیف که انقلاب اسلامی دیر اتفاق افتاد و اجل مهلت نداد تا برویم در بارگاه سیدالشهدا (ع) صیغه ات کنم ولی بدان که همیشه در لحظه لحظه مبارزاتم علیه نظام ستم شاهی به یادت بودم

دست بوس تو
دکتر محمد مصدق السلطنه

گلایه امام نقی از دکتر مصدق



روزی اصحاب از امام نقی بپرسیدند کدام یک از دولتمردان ایران بیشتر علیه شما تبعیض روا داشتند؟ امام بغضی کرد و بفرمود: همانا آن دکتر مصدق السلطنه بسیار حسادت ما را بر می انگیخت. خودش را سگ آستان جدم امام حسین می دانست ولی حتی گوشه چشمی هم به ما ارادت نداشت. تبعیض به حدی بود که که سال 1330 روز وفات پدربزرگم امام صادق را تعطیل رسمی ایران کرد ولی باز هم ما مهجور ماندیم. حتی تهیه و مصرف مشروب را ممنوع کرد یا در مجلس و دادگاهش از پیغمبر و ائمه به وفور حدیث می خواند ولی در سراسر مبارزاتش در راه اسلام یک بار هم نام مرا به زبان نیاورد. در حالی که قطره اشکی از دماغ مبارک  امام سُر خورد امام هق هق کنان  قسم خورد که در دوران 2 ساله نخست وزیری دکتر مصدق السلطنه شیعه جانی دوباره گرفت ولی امام نقی در سایه تبعیضهای مصدق السلطنه ماند و بیشتر از پیش فراموش شد

رساله شکوائیات نقوی، جلد چهارم

فتنه مقوا: توطئه ساواک برای ایجاد اختلاف بین روحانیت و مردم


ملت  ایران توجه داشته باشند که هتک حرمت امام خمینی با مقوایی کردن ایشان توطئه عوامل ساواک است تا تا روحانیت از مبارزات آزادی خواهانه دلسرد کنند و بدون شک مزدوران ساواکی نظام ستم شاهی با فتنه "مقوا" نعوذ بالله برای ایجاد سکولاریسم زمینه سازی کرده اند



سابقه همکاری روحانیت و جنبش ملی-مذهبی بر می گردد به ائتلاف من و مرحوم مدرس علیه رضاخان و به خصوص مخالقت با لغو سلطنت قاجار. این همکاری ها در جریان نهضت ملی کردن نفت همراه آیت الله کاشانی و فدائیان اسلام هم ادامه یافت و در نهایت  نخست وزیری مان را از آن قوام سکولار مسلک خائن پس گرفتیم


و بالاخره این پیوند به کمک مرحوم بازرگان و یاری امام حسین ( که بنده سگ آستانشم) در انقلاب اسلامی 57 به ثمر نشست و دیکتاتوری محمد رضا پهلوی سقوط کرد


  برای همین خدماتم به روحانیت بود که آیت الله طالقانی بر سر مزارم از بنده قدردانی کردند و هشدار دادند که: " یکی از خصایص بزرگ استبداد همان تفرقه‌افکنی است. ما همه جزو یک خانواده هستیم. باید با هم بسازیم و اختلاف‌مان در حد اختلافات یک خانواده باشد، بدانید که همه با هم برادریم. بدانید که باید با هم زندگی کنید". بله باید هوشیار باشیم


انشاالله که مردم دموکراسی خواه ایران فریب توطئه مقوا را نخورند و باعث کدورت خاطر روحانیت نشوند

اجرکم مع سیدالشهدا
امضا: دکتر محمد مصدق السلطنه

Monday, February 20, 2012

بازداشت امام نقی به جرم شرابخواری

روزی  امام نقی (ع) در زمان سفر همی کردی و به تهران فرود آمدی و برای رفع عطش و خستگی جامی شراب از خورجین بیرون آوردی. ناگه پاسبانان امام نقی را دستبند زدندی و پیاله اش را به سرش کوفتندی
روایت است که امام بترسید و خاک بر سر ریخت و بفرمود: مگر نوادگان ما بر این سرزمین حاکمند که چنین سنت جدم را پاس  می دارند؟ پس چرا کسی ما را نمی شناسد؟ مگر بچه های همین دوره نبودند که ما را به شیعیان یادآور شدند؟
لطیفی گفت: نه امام! 50 سال دیگر چنین می شود. اکنون زمان دولت دموکرات دکتر مصدق است. به تازگی قانون منع مصرف و فروش مشروب در مجلس تصویب شده است و میخانه ها را بسته اند
امام نقی آهی کشیندند و فرمودند: الحمدلله که فقط ما در تاریخ فراموش نشده ایم و این ایرانیان حتی اتفاقات تاریخی دوران نخست وزیری قهرمان ملی-مذهبی خود را هم فراموش کرده اند


بشکند آن دست که جام باده بشکست

گویند روزی رندی به میخانه رسید
بر درش دید عماه سیاه و عمامه سفید
...
با سنگ می شکستند شیشه و جام شراب
هم اوباش کراواتی و هم آخوند کله خراب
...
ملا صلواتی به در کرد و بالای منبر همی شد
گفتا زین پس قانون شهر همان سنت نبوی شد
...
رند بگفتا بشکند آن دست که جام باده بشکست
نوکر اسلام است دولت رهبر ملی شدن نفت
...
به خود آیید مستان به هوش و هشیاران خموش
در مجلس ممنوع کردند می خور و می فروش
...
جاهلان تخم اسلام بکاشتند و آزادی بکشتند 
 همه دین گریزان زین پس محکوم به بهشتند

سروده ای از: روباه

Wednesday, February 15, 2012

شکایت امام نقی از فیس بوک به دادگاه مطبوعات



به گزارش خبرگزاری نقی نیوز، سخنگوی امام نقی (ع) دیروز در نشستی با اصحاب ایشان از شکایت امام نقی از مالک فیس بوک و فرندفید به دادگاه خبر داد. وی افزود:
 روزی امام نقی پس از دیدن اهانتهای ایرانیان به ایشان در رسانه های اینترنتی خشمگین شدند و در حالی که لگدی به آفتابه  کنار منبر زدند فرمودند:  بنابر متمم اول قانون مطبوعات ایران که در هشتم‏ اردیبهشت 1332 به امضاء دکتر مصدق رسیده است،   "هرگاه در روزنامه یا مجله و یا هرگونه نشریه دیگر،مقالات یا مطالب توهین‏آمیز و یا افتراء و یا برخلاف واقع و حقیقت،خواه به نحو انشاء یا به‏طور نقل نسبت به شخص اول‏ روحانیت که مرجع تقلید عمومی است درج شود،مدیر روزنامه و نویسنده هردو مسئول و هریک‏ به سه ماه تا یک سال حبس تادیبی محکوم خواهد شد.رسیدگی به این اتهام تابع شکایات مدعی‏ خصوصی نیست"
امام نقی با بغض فرمودند: درست است که ما بین شیعیان از همه ائمه فراموش شده تر هستیم اما دیگر مقاممان از مرجعیت  و آخوندها بالاتر است. پس طبق سیره عملی دولت دموکرات دکتر مصدق  به دلیل نشر توهین و جعل احادیث نقوی از برادر زاکربرگ  به دادگاه صالحه شکایت می کنیم
رساله دعاوی حقوقی امام نقی، جلد اول

Saturday, February 11, 2012

نظر خامنه ای درباره دکتر مصدق

خامنه‌ای پس از رئيس جمهور شدن در يكي از اولين سخنرانی های خود از مصدق تمجيد كرد و گفت:  مصدق انسان آزاده‌ای بود … ومیخواست يك دولت مستقل در كشور تشكيل دهد … مصدق می خواست كشور مستقل باشد."

آزادی مطبوعات در دوران مصدق

متمم اول قانون مطبوعات در هشتم‏ اردیبهشت 1332 به امضاء دکتر مصدق رسید و در رابطه با توهین به مراجع تقلید(مشخصا آیت اله‏ بروجردی) بود. در اولین ماده این متمم آمده است
هرگاه در روزنامه یا مجله و یا هرگونه نشریه دیگر،مقالات یا مطالب توهین‏آمیز و یا افتراء و یا برخلاف واقع و حقیقت،خواه به نحو انشاء یا به‏طور نقل نسبت به شخص اول‏ روحانیت که مرجع تقلید عمومی است درج شود،مدیر روزنامه و نویسنده هردو مسئول و هریک‏ به سه ماه تا یک سال حبس تادیبی محکوم خواهد شد.رسیدگی به این اتهام تابع شکایات مدعی‏ خصوصی نیست.

انتقاد خمینی از دکتر مصدق

 قدرت دست دکتر مصدق آمد لکن اشتباهات هم داشت . او برای مملکت می خواست خدمت بکند لکن اشتباه هم داشت . یکی از اشتباهات این بود که آن وقتی که قدرت دستش آمد , این [شاه] را خفه اش نکرد که تمام کند قضیه را , این کاری برای او نداشت آن وقت , هیچ کاری برای او نداشت , برای اینکه ارتش دست او بود , همه قدرتها دست او بود , و این [شاه] هم این ارزش نداشت آن وقت  آن وقت اینطور نبود که این یک آدم قدرتمندی باشد… مثل بعد که شد. آن وقت ضعیف بود و زیر چنگال او بود لکن غفلتی شد


صحیفه خمینی , جلد ۴ , ص ۳۷۰

Tuesday, February 7, 2012

شعری تقدیم به مصدق السلطنه

مصدق را كي مي‏شود تفسير كرد 

مصدق را كي مي‏شود سیر كرد 

...

مرد را بايد در شهوت آزمود 
مصدق را تشنه قدرت آزمود 
...
مردم خیال دموکراسی داشتند 
در مجلس تخم اسلام می کاشتند
...
مصدق دشمن شاه و دربار بود 
هر دم به فكر تاج و تخت قاجار بود  
...
شیره جهل می نوشید مردان خدا 
دین شر می فروشید نوکران کربلا 
...
مشتریان اقتدا كردند بر پير خمين 
گله ای راهت پيمودند به ياد حسين 
...
از جفا با خود بس خرابی كرده‏اند 
بهر ویرانی خود شتابي كرده‏اند 
...
مردمان در آتشت سوختند 
اسلامت را به ذلت آموختند 
...
مریدان سگ آستان سالار کربلا 
رشته کردند هر آنچه داورها دوختند
...
ریختند خونها به نام عاشورا جانیان 
مرغ حسرت در دلها كرد آشيان 
...
سينه‏ ات از درد دین آكنده بود
کینه ات از قوام بس زنده بود 
...
جهل مردم ،بي نهایت مباد
تاریخ را باید ز نو بنیان نهاد


سروده ای از روباه

Monday, February 6, 2012

چک دکتر مصدق به رفسنجانی برای حمایت از فلسطین



اسنادی وجود دارند که نشان می دهد دكتر مصدق به هاشمی رفسنجانی برای حمایت از آرمانهای ملت مظلوم فلسطین کمک مالی می کرده است. بر طبق این اسناد منتشر شده از مکاتبات ساواک،  پس از مطالعه كتاب هاشمی  دکتر مصدق نوشته است: «از كتاب سرگذشت فلسطین نهایت استفاده را كردم حیف است كه این كتاب در گوشه ای بلامطالعه بماند ». دكتر مصدق طی نامه ای در آذرماه سال ۱۳۴۳ ضمن تمجید از كتاب سرگذشت فلسطین؛ چكی را به منظور حمایت از تجدید چاپ آن برای نویسنده كتاب ( هاشمی رفسنجانی ) نیز می فرستد
شاید نتوان کاملا از از اصالت این اسناد  مطمئن شد ولی با توجه به سوابق دکتر مصدق در رابطه نزدیک با روحانیون مخالف پهلوی و اسلامگرایی وی چنین چیزی اصلا بعید نمی باشد. ظاهرا تاریخ همچنان ناگفته های بسیاری برای ما دارد.
اسناد ساواک در ارتباط با حمایت دکتر محمد مصدق از رفسنجانی و کتاب سرگذشت فلسطین در سال ۱۳۴۳ بدین شرح است.