Sunday, March 18, 2012

برخورد قاطع دکتر مصدق با جاسوسهای انگلیس



وقتی بقایی به مصدق اطلاع می دهد که دامادش متین دفتری جاسوس انگلیس است، مصدق می گوید این دامادم سوگلی زن منه. می خواهید همین 4 تا شوید مو هم رو سرم نباشه؟ ولش کنید


چند ماه بعد وقتی مصدق پیشنهاد می دهد که احمد متین دفتری همراه هیئت عازم به آمریکا باشد، بقائی به مصدق می گوید: انتظار من این است که اشخاص جاسوس و یا مشکوک را با خود به امریکا نبرید. آخر مردم چه خواهند گفت؟ مصدق جواب می دهد: مردم چکار به این کارها دارند؟ و به بقایی می گوید: گرفتاری های مرا نمی دانید. متین دفتری سوگلی خانم است و خانم دو پا را توی یک کفش کرده که او جزء هیئت باشد

حقا که تاریخ سیاسی ایران بیشتر شبیه یک کمدی تلخ هست 

 

عکس مصدق در ماه درخشد



ای پیر گذر کرده؛ ای جانم به فدایت
همه فخر دنیا به قربان زنگ صدایت
...
تو عزیزی؛ تو خدایی؛ تابوی جهانی
تو ناموس خلق گیتی و بت همه ایرانی
...
تو بزرگی؛ خادم اسلام و یار شریعت
اسلامیت به تو مدیون است بر حکومت
...
گر تو سگ حسینی, من پشگل خوکم
دهان ناقدانت را بسی سرویس نمودم
...
گر رهبرم چاقو کشد بر ایرج اسکندری
نشاید من نوچه که مدارا کنم با نقد رهبری
...
گیرم که باده شکستی و مشروب منع بکردی
 گیرم که پیغمبر را سلطان ایران وضع بکردی
...
گیرم که ضد سکولاری و تجددمآبی را دشمنی
گیرم که غش می کنی تا مجلس را بر هم زنی
...
با اینهمه من باز مریدم و خوی اوباشی در رگم
گله گله بر صف منتقدانت حمله می برم
...
من فرزند همانم که در روز رفراندومت
می کوبید چماق بر سر هر مخالف دولتت
...
اماما می شکنم هر قلمی که در نقدت نویسد
عجبا که امشب عکس مصدق بر ماه درخشد

Wednesday, March 14, 2012

چهره مذهبی دکتر مصدق در مجلس شورای ملی

در مجلس پنجم و ششم دکتر مصدق بیش از دیگر نمایندگان -حتی نمایندگانی چون‏ سید حسن مدرس- به تظاهرات مذهبی دست زده است. وی قبل از مخالفت با لایحه لغو سلطنت قاجار در 9 آبان 1304، نخست اظهار داشت:

 "روزی که وارد شدم مسلمان بودم و اینک نیز مسلمانم و به قسمی که خورده‏ام پایبندم." و آن‏ گاه کلام الله مجید را از بغل خود بیرون آورد و از نمایندگان خواست به احترام قرآن‏ برخیزند.بعد شهادت خود را گفت:اشهد ان لا اله الا الله... و سپس به اصل مطلب‏ پرداخت.


در مجلس ششم نیز بارها به موضوع«اسلامیت»و امثال آن تأکید کرده است:

بنده عرض می‏کنم ایرانیتم و اسلامیتم،به بنده اجازه نمی‏دهد و بنده را مجبور می‏کند که در یک‏ همچو مجلسی که حجج اسلام نشسته‏اند و از نمایندگان محترم ملت نشسته‏اند و اولاد فاطمه و پیغمبر خدا حضور دارند


مردم چرا به حسین(ع) معتقدند؟ برای اینکه او در راه آزادی صدماتی کشید و جان خود را فدا کرد. پس من هم که سگ آستان حضرتم باید به مولای خود تاسی کنم و برای خیر این مردم و برای آزادی این جامعه هر گونه فحش و ناسزا را بشنوم.

بله لیسانسیه که رای یکی پنج قران بخرد و توی صندوق بریزد،این نمی‏تواند مملکت را حفظ کند.پس باید مملکت را همیشه اصل اسلامیت حفظ کند

توضیحا عرض می‏کنم که مملکت سویس مرکب از 25 دولت و قانون جزایی هر یک جداست. بعضی از آنها قاتل را قصاص می‏کنند و بعضی او را حبس می‏نمایند.اگر ما فرنگی مآب باشیم‏ لابدیم که از قوانین فرنگستان بین حبس و قصاص،حبس را انتخاب کنیم.این انتخاب گذشته از این‏که برخلاف مذهب است صلاح هم نیست زیرا فلسفهء مجازات قاتل بنا به قول اکثریت قریب‏ به اتفاق جزائیون عبرت است و در مملکت ما تا قصاص نشود عبرت نمی‏گیرند.در این مملکت‏ حبس که سبب عبرت نیست

از همه قابل توجه‏تر آن است که وی در انتقاد از وثوق الدوله به مناسبت امضای‏ قرارداد 1919 گفت:
قرارداد یعنی تسلط دولت مسیحی بر دولت مسلمان...عقیدهء ما مسلمین این است که حضرت‏ رسول اکرم...پادشاه اسلام است و چون ایران مسلمان است لذا سلطان ایران است

منبع

مخالفت مصدق با تدوین قوانین غیر اسلامی



بنیانگزار دادگستری نوین ایران، علی اکبر داور که خوشنام ترین رجل سیاسی تاریخ ایران است، می خواست  قوانین مدنی ایران را  با کمک مشاوران اروپایی بر اساس قوانین مدرن تدوین کند ولی دکتر محمد مصدق طی سخنرانی های مفصلی در روزهای 18و 25 و 28ام خرداد 1306 به شدت با وی مخالفت می کند که مختصری از آن نقل می شود

  ملاحظه بفرمایید هر ملتی «عقیده» نداشته باشد آن مملکت کارش زار می شود… پس باید مملکت را همیشه اصل اسلامیت حفظ کند فقط. خصوصا حال که تجدد مآبی اصل است و ما نباید با این اصولی که در جامعه است و به عنوان تجددهای دروغی مملکت را خراب کنیم … بنده عرض می کنم ایرانیتم و اسلامیتم به بنده اجازه نمی دهد و بنده را مجبور می کند که در یک همچو مجلسی که حجج اسلام نشسته اند، نمایندگان محترم مجلس نشسته اند و اولاد فاطمه و پیغمبر خدا حضور دارند عقیده خود را به طور آزادانه بگویم و هر کس می خواهد، عقیده من را قبول نکند


 
ولی بعد از تحریک دیگر نمایندگان و فریادهای وااسلاما مگر داور می توانست "عقیده" مصدق را قبول نکند؟ پس از این مخالفتهای مصدق در مجلس، داور مجبور می شود که  قوانین مدنی ایران را بر اساس فقه اسلام تهیه کند و بدین ترتیب برخلاف خواست روشنفکران آن زمان قوانین عقب مانده شریعت اسلام وارد نظام حقوقی ایران می شود

Monday, March 12, 2012

مشروح اعترافات یکی از متهمین به خرابکاری در بالاترین


اخیرا یکی از متهمین اصلی اغتشاشات اخیر بالاترین ملقب به مصدق السلطنه توسط شعبان جرمنی دستگیر شده است که مشروح اعترافات تلوزیونی اش بدین شرح است



بازپرس متی یایا: آیا اقرار می کنی که به کاربران و مسئولین سایت توهین مکرر کرده ای؟
متهم: نه. من هیچکدوم از قوانین بالاترین رو نشکسته ام ... آخخخ



بازپرس متی یایا: دروغ نگو اغتشاشگر
متهم: من فقط از آزادی بیانم استفاده کردم. این برخوردها چیه؟  ... آخخخخخخ



بازپرس متی یایا: چاردیواری اختیاری. تازه کامنتهایت در فرندفید موجود هست و ضمیمه پرونده کرده ام. اعتراف کن
متهم: خوب فرندفید چه ربطی به بالاترین داره؟ مگه کسی تو یوتیوب از زاکربرگ انتقاد بکنه اکانت فیس بوکش رو می بندن؟



بازپرس متی یایا: حرف نزن فقط اعتراف کن که برای تخریب بالاترین تلاش کردی



متهم: من که کاری نکردم. فقط  عقیده ام رو می گفتم تا تحمل مدعیان آزادی بیان رو بسنجم که آزادانه به بقیه فحش میدن ... آخخ



بازپرس متی یایا: پس چرا به علت ایجاد چند شناسه کاربری حسابت را بستم؟
متهم: به دو طفلان مسلم قسم می خورم که من تا حالا 11 بار مصدق السلطنه رو ساختم ولی فقط همین شناسه رو داشتم. به ناموس سید الشهدا اینا تهمته. اون باند شعبون جرمنی هست که آیدی تقلبی می سازه ... آخخخخ



بازپرس متی یایا: اعتراف کن که چه کسایی باهات همکاری می کردن؟
متهم: شما که حساب همه کسایی که به من دعوت نامه میدن رو می بندین. از من می پرسین؟ آخخخخ




بازپرس متی یایا: باز هم می بندیم. اینجا یک موسسه اقتصادی هست و هرکسی درباره اسپانسرهای مالی ما صحبتی بکنه مجرمه



 متهم: منظورت بنی صدر هست یا همون انسان شریف که ... آخخخخخخخخخخخخ



بعد از این پایان این محاکمه متهم اعدام انقلابی شد تا درس عبرتی باشد برای دیگر خرابکاران. دیدن تصاویر مجازات متهم به کودکان و بیماران قلبی توصیه نمی شود




پاسخ دکتر مصدق به نامه نواب صفوی

نواب صفوی در 30 خرداد سال 1332 در نامه ای که در مرکز اسناد انقلاب اسلامی موجود می باشد، خطاب به دکتر مصدق نوشت: "شما و مملكت در سخت‌ترين سراشيب سقوط قرار گرفته‌ايد چنانچه احساس كرده و معتقد شده باشيد كه نجات بخش شما و مملكت، اجرا برنامه مقدس پيغمبر اكرم (ص) مي‌باشد و پس از تمام جريانات گذشته آماده اجرا احكام مقدس اسلام باشيد، قول مي‌دهم كه شما و مملكت را با ياري خداي توانا و به بركت اجرا احكام و تعاليم عاليه اسلام از هر بدبختي و سقوط و فسادي حفظ نمود به منتهاي عزت و سعادت معنوي و اقتصادي برسانم
.

دکتر مصدق هم در نامه ای که هیچگاه منتشر نشد چنین به نواب صفوی پاسخ می دهد

بسم الله الرحمن الرحیم
برادر عزیز سید مجتبی نواب صفوی
ضمن درود به غیرت دینی شما, بدینوسیله تشکر خود را از شما اعلام می دارم. همانطور که مستحضرید اینجانب سگ آستان سید الشهدا هستم و همیشه عکسی از پیامبر اعظم بر روی دیوار اتاقم دارم. حزب ملی-مذهبی فدائیان اسلام همواره خادم دولت ما بوده است. به شکرانه همین خدمات بود که شما با وجود ترور روشنفکران سکولار مثل کسروی و قتل سیاستمدران و ارتشیان از زندان آزاد شدید. پارسال اگر کمکهای بی دریغ شما نبود هیچگاه نمی توانستیم آن قوام سکولار لامذهب را از قدرت ساقط کنیم و دوباره به شاه تحمیل شویم و حتی وزارت جنگ را هم در اختیار بگیریم
بنده هم با مجازات هتاکین به مراجع و ممنوعیت مصرف و خرید و فروش مشروب یا بلامانع ساختن سفر حج به مکه و مدینه و بسیاری دیگر از خدمات به اسلام که از آنها مطلع هستید همیشه خادم روحانیت و برادران فدائی اسلام بوده ام
به شما قول می دهم که با تمام توان اسلام را وارد حکومت کنم و بر اساس آموزه های اسلامی امور دولتی را اجرا کنم تا فضای اسلامی بر ایران حاکم گردد و انشاالله ریشه سکولاریسم خشک شود. اگر حمایت شما از ما ادامه داشته باشد شاه نمی تواند ما را از نخست وزیری خلع کند مگر اینکه نعوذبالله عوامل آمریکا ما را کودتا کنند و تاسیس حکومت اسلامی در این مملکت به تعویق بیافتد

اجرکم مع سید الشهدا
امضا: مصدق السلطنه

Friday, March 9, 2012

چگونه اوباش را شناسایی کنیم؟





اوباش معمولا زندگی گله ای دارند؛ یعنی بدون وجود باندی که حمایتشان کند امکان رشد ندارند. البته باید فضای مناسبی برای تولید این افراد وجود داشته باشد




با نگاهی به خانه پدری اوباش در دوران ستم شاهی می توان انگیزه مبارزات سیاسی شان را درک کرد. متاسفانه دوران سخت کودکی بذر کینه و عقده عجیبی را در دل اوباش کاشته است


همچنین تفریحات نامناسب دوران کودکی باعث ایجاد حس حقارت و حسادت افسارگسیخته ای در شخصیت اوباش شده است


عدم وجود محلی برای تخلیه این عقده ها و کمبود ها موجب سرخوردگی بیشتر اوباش می شود و باعث می شود برای ارضا کمبود های خود به فضای مجازی پناه ببرند




هنگامی که اوباش چشمشان به دبه نفتی کنار میز کامپیوتر که تنها میراث خانوادگی شان است می افتد، خشم وجودشان را تسخیر می کند و بدون منطق یا انصاف شروع به  اتهام پراکنی و تخریب  چهره اشخاص سرشناس می کنند تا به خیال خود از نردبان اتهام ها و دروغهایی که به دیگران می بندند بتوانند بالا بروند و حقارتشان را پنهان کنند




البته اوباش مجرم نیستند بلکه بیمارانی هستند که نیازمند درمان فوری اند

پیامی به دیکتاتور

گیرم که می بندی، گیرم که می کشی؛ با رویش ناگزیر جوانه ها چه می کنی؟
گیرم که اوباش را به جان دگراندیشان می اندازی؛ روزی که دیگر اوباشی برایت نماند چه می کنی؟
گیرم که صدای مخالف را فیلتر می کنی؛ با تکثیر اندیشه چه می کنی؟
گیرم که دیروز در پناه عبا و امروز در دامن انقلاب اسلامی در هجرتی؛ فردا را چه می کنی؟
گیرم که سر می بری و نوچه می پروری؛ با آتش زیر خاکستر چه می کنی؟
گیرم که تاریخ را تحریف می کنی؛ آنگاه که پرده بر افتد چه می کنی؟
گیرم که دروغ می بندی و نعره مستانه می کشی، جوجه های بی شمار آخر پاییز را چه می کنی؟
گیرم که عقده گشایی کردی؛ با آبروی رفته ات چه می کنی؟
گیرم که سرمست بع بع گله ای و نشئه قدرت؛ به هنگام خماری چه می کنی؟

Monday, March 5, 2012

پدر دموکراسی ایران

گویند جوانی پس از مطالعه تاریخ پرسید: حقیقت دارد که دکتر مصدق برای ایرج اسکندری چاقو کشیده است؟
 لطیفی گفت: پَ نَ پَ ! پدر دموکراسی ایران هرگاه حرف گوینده را نمی پسندید برای گرامیداشت مبارزات مدنی فقط 1 دقیقه سکوت می کرد

Sunday, March 4, 2012

رفراندوم نقوی

روزی بین شیعیان درباره امامت امام نقی (ع) اختلاف افتاد و گروهی از مخالفان امام خواستار استعفای ایشان از این مقام شدند. امام نیز که بسیار دموکرات بودند رفراندومی را در سامرا و شهرهای اطراف برگزار کردند تا تعداد مخالفان و موافقان امامت نقوی مشخص شود
گروهی از یاران امام الاغی را به در شعبه رای گیری مخافان بستند و بر پالانش نوشتند "من مخالفم" و به هر کسی که رای مخالف می داد ناسزا می گفتند و چماق بر سرش می کوفتند و عکسش را می گرفتند
پس از پایان رفراندوم موافقان میلیونی امام بر 115 رای مخالف در سامرا پیروز شدند و بدین ترتیب امام نقی (ع) به عنوان رهبر مبارزات دموکراسی خواهانه در تاریخ ماندگار شدند

الهام گرفته از مستندات "كتاب سياه" نوشته حسین مکی: سال‌هاي نهضت ملی از نهم اسفند ۱۳۳۱ تا مرداد ۱۳۳۲

سیاست ورزی امام نقی

روایت است روزی که سر بریده بابک خرمدین را به دربار معتصم می بردند, شیعیان برای عزاداری در خانه های خود مانده بودند. اما امام نقی (ع) در جشن دربار معتصم حاضر شدند و با خلیفه عباسی تجدید بیعت کردند
یاران بسیار این سیاست ورزی امام را ستودند و در مدح آن مقاله ها نوشتند
اصول دیبلوماسیة نقویة ... جلد چهارم

Saturday, March 3, 2012

دلنوشته ای برای خاتمی

رفتی رای دادی بیوفا
انگار اثر نداشت خون ندا
قلب من رو شکستی
دهن ماله کش ها رو بستی
غصه نخور فدای سرت
...
گفتی رای دادن بی خطره
گفتی این تحریم بی اثره
نگاهم هنوز به تکذیب خبره
غصه نخور فدای سرت
...
فدای سرت اگه من خیلی تنهام 
فدای سرت اگه گریونه چشمام 
فدای سرت اگه دلمو شکستی 
میگن عاشق خامنه ای هستی 
...
 عبات دیگه شکلاتی نیست
رو ماله ها ملاتی نیست
مصاحبه نمی کتی باهام
دیگه نمی خندی برام 
...
 طرفداری هام ازت
انگار دیگه راه نداره
دوستم نداری میدونم
این دیگه اما نداره
...
رفتی رای دادی بیوفا
خیط شدن سخته به خدا
باز زیر قولت زدیا
غصه نخور فدای سرت
...
گفتی نه دوست رهبری
نه اهل دل شکستنی
دلی نمونده بشکنی
غصه نخور فدای سرت
 ...
فدای سرت اگه من خیلی تنهام 
فدای سرت اگه گریونه چشمام 
فدای سرت اگه دلمو شکستی 
میگن عاشق خامنه ای هستی





مصاحبه با م. خ. متهم به خیانت





امروز خبرنگار روزنامه "ندای وجدان" توانست مصاحبه ای با فردی موسوم به م. خ.  داشته باشد که در راهروی دادگاه ملت منتظر محاکمه به اتهام خیانت به مردم بود
سوال: جناب م. خ. می شه انگیزه تون از خیانت به مردم با شرکت در انتخابات رو بگین؟
جواب: بنده اگه می خواستم مصاحبه کنم که یواشکی رای نمی دادم. مزاحم نشین خانم خبرنگار
سوال: آقای خ. قول میدم اسمتون رو ذکر نکنم و عکستون رو هم شطرنجی بذارم تو سایت
جواب: یادش بخیر زمانی که بنده مسئولیتی داشتم خانم خبرنگار عزیز پر انرژی بود که همیشه جیغ میزد "آی خاتمی... آی خاتمی میشه نظرتون رو درباره فلان موضوع بگین." دلم برای آن دوران تنگ شده است. ولی من اتهام خیانت رو اکیدا تکذیب می کنم و افتخار می کنم که برای تمرین مردمسالاری دینی در انتخابات شرکت کردم
سوال: پس چرا یواشکی رفتین رای دادین؟ خجالت می کشیدین؟
جواب: خیر فقط خواستم ریا نشود. یکی از آفتهای جوامع در حال توسعه، تظاهر به مدرنیته بدون در نظر گرفتن زیرساختهای آن است
 سوال: مگر پیش شرطهای شما برای شرکت در انتخابات محقق شده بود که رای دادین؟
جواب: صحبتهایی پشت پرده شده بود و قولهایی دادند. به هر حال ما هم از خانواده همین نظام هستیم و نباید سنگر را برای مخالفان اصلاحات خالی کنیم
سوال: یعنی فکر می کنین با این خیانتی که کردین باز هم مردم به شما اطمینان کنن؟
جواب: چرا نکنن؟ مگر ندیدین که هواداران اصلاحات چگونه دلسوزانه سعی داشتند جلوی انتشار خبر رای دادن ما را بگیرند؟ کافی است چند نفر از اپوزیسیونی که به خارج صادر کرده ایم از تریبونهایی که دوستاندارانمان مثل ک. ح. در برنامه پربیننده پ. در اختیارشان میگذارند درباره لزوم گفتمان سیاسی با قدرت تبلیغ کنند تا باز هم به قدرت برسیم و انشالله بتوانیم خدماتشان به مبارزات مدنی در چارچوب نظام را مثل گذشته جبران کنیم
سوال : پس حتی حاضر نیستین بخاطر از خانواده های کشته شدگان پس از انتخابات 88 عذرخواهی کنین؟
جواب: لزومی به تسلیم در برابر این غوغا سالاری های نمی بینم. فقط از این فرصت استفاده می کنم تا از آن خانم خبرنگار که  گفته است دلش را شکستم معذرت خواهی کنم. مطمئن هستم که بنده را می بخشد و باز در مدح ما و حمایت از اصلاحات قلم خواهد زد و به مخالفان ما و منتقدان اصلاح طلبان حمله خواهد کرد
سوال: صحبت دیگری دارین؟
جواب: می خواهم از مقام رهبری هم برای برگزاری آرام این انتخابات تشکر کنم و انشالله به وعده هایشان عمل کنند



Friday, March 2, 2012

خیانت امام نقی

در حالي كه عفير در زندان سامرا در اثر اعتصاب غذای طولانی رو به موت بود و شمقدر از فرط نااميدی وعده داده بود كه خود را آتش خواهد زد، امام بزرگوار ما با عنایت به اينكه شروط سه‌گانه‌شان در مورد انتخابات سامرا تمام و كمال تحقق يافته، سجل مبارک را برداشته و خرامان خرامان به سمت صندوق‌های رای راهی شدند... سامرا نيوز

Tuesday, February 28, 2012

انتخابات مجلس نقوی در سامرا


از ابن شمقدر منقول است روزی امام نقی (ع) تصمیم گرفتند که برای بررسی اعتبار و صحت احادیث منتسب به ایشان، مجلسی منتخب از راویان و کاتبان اصلح سامرا تشکیل بدهند
یاران از امام پرسیدند: چه کسی بجز خدا و رسولش می تواند صلاحیت نمایندگان مجلس نقوی را تشخیص دهد؟
امام فرمودند: آخوند جماعت مطمئن ترین ناظر بر انتخابات است و همانطور که شمقدر می تواند چغندر اصلح را با بو کردن تشخیص  دهد، ما روحانیون نیز شیعه اصلح را از عطر پایش تشخیص میدهیم
یاران به سجده افتادند و  گروهی بر آن شدند که این حکمت را به اسم امام نقی در کتابهای قانون مدنی ثبت کنند
ناگهان امام برآشفتند و بانگ زدند: "شیعه ما نیست آنکس که اختراعات دیگران را به نام ما ثبت کند!" یاران گفتند: پس کدامین حکیمی اولین بار آخوندی را رئیس انجمن انتخابات کرده است؟
امام نقی فرمودند: دکتر مصدق! ایشان شیخ علی مدرس تهرانی را ناظر بر انتخابات مجلس در حوزه تهران منصوب کردند تا فقط نمایندگان اصلح به مجلس راه یابند
سپس یاران همگی دست از کتابت کشیدند و جفت پا به روی پشگل شمقدر پریدند


اسکار ایرانی

حالا که اصغر آقامون اسکار را گرفته و جو اسکار هم ایرانی ها را گرفته بد نیست برای سیاستمداران ایران هم جایزه اسکار در نظر بگیریم:
اسکار بهترین کارگردانی به خمینی برای کارگردانی "سقوط یک ملت
اسکار بهترین فیلم به خامنه ای برای فیلم "از روسیه با وافور
اسکار بهترین فیلمنامه به خاتمی برای فیلم "روشنفکری با عبای شکلاتی
اسکار بهترین جلوه های تصویری به احمدی نژاد برای فیلم "هاله نور در نیویورک
اسکار بهترین فیلم مستند به جنتی برای فیلم "پارک ژوراسیک
اسکار بهترین نقش اول مرد به دکتر مصدق برای بازی در فیلم "پدر ملت غش  کرد
 اسکار بهترین نقش اول زن به مسیح علینژاد برای بازی در فیلم "این گروه فشن
اسکار بهترین کمدی به بنی صدر برای فیلم "انقلاب اسلامی در هجرت
اسکار بهترین موسیقی فیلم به مهاجرانی برای فیلم "راهپیمایی سکوت
اسکار بهترین انیمیشن به برادران لاریجانی برای کارتون "دالتون ها
 اسکار بهترین فیلم خارجی به امام نقی برای فیلم "فراموش شدگان سامرا
 

Monday, February 27, 2012

زیرکی امام نقی

روزی در دربار عباسی برای خلافت متوکل بیعت می گرفتند و امام نقی (ع) که همراه یاران در جلسه بودند, سعی داشتند با هیاهو کردن مانع بیعت گرفتن متوکل شوند. امام که دیدند نمی توانند با استدلال جلوی غصب خلافت را بگیرند, ناگهان غش فرمودند و خود را به زمین انداختند و حالت رعشه به بدن مبارکشان دادند! جمعی از شیعیان حضرت هم فریاد وااسلاما سر دادند که پدر امت را کشتند و شمشیرها به هوا خاست و متوکل متواری شد. پس از اینکه جلسه بیعت گرفتن برای متوکل بهم خورد یاران بسیار مدح زیرکی امام نقی کردند و پرسیدند: یا امام, چگونه چنین تاکتیک مبارزاتی به ذهنتان رسید؟ امام فرمودند: ما این روش غش کردن را از دکتر مصدق یاد گرفته ایم! ایشان هم هر وقت می خواستند جلسات مجلس را بر هم بزنند غش می فرمودند
صحیفه مبارزات سیاسی نقوی؛ جلد دوم

پدر ملت را کشتند

 دکتر مظفر بقایی کرمانی از اعضای موسس جبهه ملی در مصاحبه ای به تشریح تاکتیک غش کردن دکتر مصدق برای برهم زدن جلسه مجلس می پردازد
این خاطره مربوط به مجلس شانزدهم شورای ملی و کابینه تیمسار رزم آراست بعد از ترور هژیر. اعضا جبهه ملی می خواستند کابینه رای اعتماد نگیرد، اما نتونسته بودند مجلس را با خودشون همراه کنند. برای همین تصمیم می گیرند مجلس را به هم بریزند تا جلسه رای اعتماد به تاخیر بیافتد بلکه بتوانند بقیه نماینده ها را راضی کنند تا رای اعتماد ندهند
وقتی اعضای جبهه ملی نتوانسته بودند با هیاهو کردن در سخنرانی رزم آرا اخلال ایجاد کنند, دکتر مکی به دکتر مصدق پیشنهاد می کند که غش کنند! دکتر مصدق هم ناگهان غش می کند و حالت رعشه می گیرد. فردی به نام کریم پور هم خودش را از قسمت تماشاچیان به پایین می اندازد و فریاد می زند که "پدر ملت را کشتند" تا در جلسه مجلس تنفس اعلام شود

Friday, February 24, 2012

تسلط علمی امام نقی بر تاریخ

روزی اصحاب از امام نقی (ع) پرسیدند مشخصات حکومتی اسلامی چیست؟
امام فرمودند: همانا مجازات هتاکین به روحانیت در مطبوعات, ممنوع کردن مصرف و خرید و فروش مشروبات الکلی, افزودن تعطیلی رسمی روزهای عزاداری مذهبی, قطع رابطه دیپلماتیک با اسرائیل, اجازه دادن به حجاج برای زیارت مکه مکرمه, انتصاب روحانیون برای نظارت بر انتخابات و جلوگیری از روزه خواری در ماه مبارک رمضان از بارزترین مشخصات یک حکومت اسلامی است.
یاران پوزخندی زدند و با اعتماد به نفس گفتند: خودمان می دانستیم. منظورتان جمهوری اسلامی ایران است دیگر؟
امام نقی فرمودند: نُچ! ما داریم درباره گوشه ای از خدمات دولت دموکراتیک دکتر مصدق به اسلام صحبت می کنیم.
یاران امام نقی که ضایع شده بودند از این علم امام نقی نسبت به تاریخ به شگفت آمدند و بسیار مدح ایشان کردند

Thursday, February 23, 2012

خطبه ضد اسرائیلی امام نقی



روزی امام نقی (ع) در حالی که پرچم اسرائیل را آتش می زدند فرمودند: "شیعه ما نیست هر آنکس که رژیم غاصب صهیونیستی را به رسمیت بشناسد. همین ایرانیانی که کمپین هتاکی به ما را راه انداخته اند جزو اولین کشورهای منطقه بودند که سال 1328 موجودیت اسرائیل را به رسمیت شناختند. البته دولت دموکراتیک دکتر مصدق در سال 1330  کنسولگری ایران را در بیت المقدس تعطیل کرد و به همین دلیل در سفرش به مصر مورد استقبال بی نظیر مسلمانان آن کشور قرار گرفت به طوری که تا کنون به جز دکتر مصدق و دکتر احمدی نژاد هیچ مقام ایرانی دیگری نتوانسته است چنین بین مسلمانان ضد صهیونیست کشورهای عرب محبوب باشد. متاسفانه بعد از کودتای ننگین 1332 بسیاری از خدمات دکتر مصدق به اسلام از جمله قطع رابطه  با اسرائیل تا زمان پیروزی انقلاب شکوهمند اسلامی به فراموشی سپرده شد"
پس از این جمله ناگهان امام یاد فراموش شدن خودشان در بین شیعیان افتادند و زار زار گریه فرمودند و دیگر نتوانستند خطبه را تمام کنند. یاران ایشان هم خاک بر سر ریختند و تکبیرگویان شعار دادند: مرگ بر اسرائیل ... درود بر مصدق


Tuesday, February 21, 2012

مروری بر نقش مصدق در سیاست ایران


محمد مصدق یکی از سیاستمداران ایران است که کمتر بدون حب و بغض درباره اش نوشته شده است. وی دو دوره یکساله نخست وزیر بود: دوره اول که بحث ملی شدن صنعت نفت بود اتفاقا هم از طرف شاه حمایت شد و هم آمریکا، چون هیچکدام از نفوذ انگلیس راضی نبودند. ولی مصدق شروع کرد به زیاده خواهی و قدرت طلبی و از شاه خواست که وزارت جنگ را در اختیارش بگذارد! یعنی هم نخست وزیر باشد و هم وزیر جنگ. شاه هم مخالفت کرد و مصدق استعفا داد. وقتی قوام با سابقه درخشانش دوباره نخست وزیر شد تنشهای بین المللی ناشی از درگیری با انگلیس را از بین برد. اما چون فردی سکولار و دنبال جدایی دین از سیاست بود فدائیان اسلام احساس خطر کردند. از آن طرف هم توده ایها برای اینکه می دیدند آمریکا (و نه شوروی) دارد جای خالی انگلیس رو پر می کند، با مذهبیها متحد شدند و با کودتای 1331 مصدق را به شاه تحمیل کردند. اما آمریکا هم به هیچ وجه حاضر نبود در شرایط جنگ سرد به شوروی باج بدهد. برای همین یک سال بعد کودتا کرد. در کل شرایط دوران نخست وزیری مصدق هیچ شباهتی به حرکتهای دموکراسی خواهانه نداشت ولی زندگی سیاسی مصدق را هم نمی توان کاملا سیاه و سفید دید. ...

Mosaddegh's Political Life



Although Dr. Muhammad Mosaddegh was a Prime Minister of Iran during only a short period of 1951 to 1953, he has become one of the most controversial historical figures in modern Iran. While his supporters exaggerate about his role in Iran’s path to democracy, his critics unfairly blame him for treason. Mosaddegh was a Prime Minister for two short terms: During the first period which he was the leader of Oil Nationalization Movement, he was supported by both Shah and Americans, since they were not happy with Britain’s control over Iran’s oil and British influence on Iran’s politicians. 
However, the ambitious Mosaddegh lost support of Muhammad Reza Shah when he asked for control over Iran’s army as a Minister of War. Following Shah’s disagreement with Mosaddegh’s request, he resigned, and was replaced by Ahmad Ghavam who was a successful experienced politician. Ghavam could resolve international disputes caused by Iran’s political conflict with England after nationalization of oil, but faced with strong opposition from Islamists when he asked for secularization and separation of Church and State. 
On the other hand, communists were not happy to find Americans –and not Soviet Union- to gain political, economic, and military influence in Iran in the absence of England. Therefore, Islamists and communists united against Ghavam, and sent Mosaddegh back to office by a coupe which forced Shah to reinstate Mosaddegh as a Prime Minister, and even grant his request to be the Chief of Staff. However, U.S. could not let communists to gain political power during Cold War. Therefore, he was overthrown by 1953 coup planned by CIA, and his political life ended. 
I believe what was going in Iran during his administration was not anything close to democracy, and his role in modern Iran has been exaggerated, though later political events in Iran were greatly influenced from his role in the history of modern Iran.

Author: Roobah

نامه دکتر مصدق به ملکه ثریا


ملکه ثریا عزیزم، یادش بخیر آن روزی که دستت را بوسیدم  ... عجب زیبا بودی و دستت بسی نرم و لطیف بود و بوی عطر فرانسوی می داد. شبیه همان عطرهایی بود که روسپیان سوئیسی که در زمان اقامتم در بلاد فرنگ به دیدارشان می رفتم میزدند. ولی این کجا و آن کجا؟ 


چرا من که شازده قجر بودم باید نوکر شاهی دهاتی باشم؟ مگر من چه کم داشتم؟ این چه مملکتی است که وارث تاج و تخت قاجار فقط دست بوس باشد و محمد رضا همه کاره شود و حالش را ببرد؟


ثریا عزیزم، همان بوسه ای که آنروز در دربار اشغالی بر دستت زدم مرا واداشت که به مبارزه با دیکتاتوری محمد رضا پهلوی بپردازم. آرزو داشتم که زودتر انقلاب می شد تا بتوانم شاه یا رئیس جمهور بشوم و تو دوباره ملکه شوی؛ البته این بار ملکه من. حیف که انقلاب اسلامی دیر اتفاق افتاد و اجل مهلت نداد تا برویم در بارگاه سیدالشهدا (ع) صیغه ات کنم ولی بدان که همیشه در لحظه لحظه مبارزاتم علیه نظام ستم شاهی به یادت بودم

دست بوس تو
دکتر محمد مصدق السلطنه

گلایه امام نقی از دکتر مصدق



روزی اصحاب از امام نقی بپرسیدند کدام یک از دولتمردان ایران بیشتر علیه شما تبعیض روا داشتند؟ امام بغضی کرد و بفرمود: همانا آن دکتر مصدق السلطنه بسیار حسادت ما را بر می انگیخت. خودش را سگ آستان جدم امام حسین می دانست ولی حتی گوشه چشمی هم به ما ارادت نداشت. تبعیض به حدی بود که که سال 1330 روز وفات پدربزرگم امام صادق را تعطیل رسمی ایران کرد ولی باز هم ما مهجور ماندیم. حتی تهیه و مصرف مشروب را ممنوع کرد یا در مجلس و دادگاهش از پیغمبر و ائمه به وفور حدیث می خواند ولی در سراسر مبارزاتش در راه اسلام یک بار هم نام مرا به زبان نیاورد. در حالی که قطره اشکی از دماغ مبارک  امام سُر خورد امام هق هق کنان  قسم خورد که در دوران 2 ساله نخست وزیری دکتر مصدق السلطنه شیعه جانی دوباره گرفت ولی امام نقی در سایه تبعیضهای مصدق السلطنه ماند و بیشتر از پیش فراموش شد

رساله شکوائیات نقوی، جلد چهارم

فتنه مقوا: توطئه ساواک برای ایجاد اختلاف بین روحانیت و مردم


ملت  ایران توجه داشته باشند که هتک حرمت امام خمینی با مقوایی کردن ایشان توطئه عوامل ساواک است تا تا روحانیت از مبارزات آزادی خواهانه دلسرد کنند و بدون شک مزدوران ساواکی نظام ستم شاهی با فتنه "مقوا" نعوذ بالله برای ایجاد سکولاریسم زمینه سازی کرده اند



سابقه همکاری روحانیت و جنبش ملی-مذهبی بر می گردد به ائتلاف من و مرحوم مدرس علیه رضاخان و به خصوص مخالقت با لغو سلطنت قاجار. این همکاری ها در جریان نهضت ملی کردن نفت همراه آیت الله کاشانی و فدائیان اسلام هم ادامه یافت و در نهایت  نخست وزیری مان را از آن قوام سکولار مسلک خائن پس گرفتیم


و بالاخره این پیوند به کمک مرحوم بازرگان و یاری امام حسین ( که بنده سگ آستانشم) در انقلاب اسلامی 57 به ثمر نشست و دیکتاتوری محمد رضا پهلوی سقوط کرد


  برای همین خدماتم به روحانیت بود که آیت الله طالقانی بر سر مزارم از بنده قدردانی کردند و هشدار دادند که: " یکی از خصایص بزرگ استبداد همان تفرقه‌افکنی است. ما همه جزو یک خانواده هستیم. باید با هم بسازیم و اختلاف‌مان در حد اختلافات یک خانواده باشد، بدانید که همه با هم برادریم. بدانید که باید با هم زندگی کنید". بله باید هوشیار باشیم


انشاالله که مردم دموکراسی خواه ایران فریب توطئه مقوا را نخورند و باعث کدورت خاطر روحانیت نشوند

اجرکم مع سیدالشهدا
امضا: دکتر محمد مصدق السلطنه